السلام علیک یا اولیاء الله و احبائه...
السلام علیک یا انصار دین الله...
امروز آمدیم بهشت... بهشت اسطوره ها را می گویم. همان جا را می گویم که در دل خود هزاران لاله پرپر دارد. همیشه وقتی به اینجا قدم می گذارم حس خوبی دارم در این خاک که قدم میزنی احساس میکنیی یک قدم به خدا نزدیکتری . از دور نوای حسینی به گوشم می رسد ...زمزمه ای در وجودم فریاد می شود ما مدیونیم...حال و هوای غریبی دارم و رعشه ای در قلبم که از قلب شروع می شود و تا نوک انگشتان دستم می آید آری دلم لرزید و رقص اشک در چشمانم آغاز می شود انگار این اشکها خیلی سنگین هستند که با جاری شدن هر قطره سبک و سبک تر می شوم .در بین شان شروع میکنم به قدم زدن و زیر لب نجوایی ...به چهره تک تکشان که نگاه میکنی شاید بتوانی بوسه خدا را ببینی که مُهرایست بر پیشانی شان .به چشمانشان که نگاه میکنی برق چشمانشان گواه آسمانی بودن شان را می دهد . این ها از اول هم زمینی نبودند آمدند تا اسطوره شوند آمدند که بگویند گسستن پیله و در نهایت پرواز دلی آسمانی می خواهد.اینان آبرومندان زمین اند...
خوش به حالشان ...چه سعادتی اینان با خدا معامله کردند.