گاهی خزان
يكشنبه, ۱۸ خرداد ۱۳۹۳، ۰۹:۵۷ ب.ظ
آسمان مدینه امشب شهاب باران است و این شهر امشب میهمانی دارد...باد با خود شمیم دل نواز گلاب محمدی می آورد.و قاصدکها در شهر به پرواز در آمده اند و نوید بخش بهترین ها هستند...تکه ای از بهشت ... یاد آور نبوّت... با آمدنش آسمان رنگی دگر به خود می گیرد،قطره قطره ی رودها ثنا گویش می شوند،دریاها موج موج ذکر نثار آسمانی اش می کنند و اقیانوس ها عمق تا عمق ... کران تا کران مدح .دلهای سر شار از شادی سیرتی علی وار و صورتی محمدی گاهی که دل تنگی غالب می شود سیمایی که دل تنگی می زُداید.
کاش این روزها به همین شیرینی و ماندگاری بود اما .... جای دورتر بیابانی بی آب و علف و ...
للهمّ کن أنت الشّهید علیهم فقد برز إلیهم ابن رسولک و أشبه النّاس وجهاً و سمتاً به...لب های ترک خورده و گلویی به هم چسبیده ...پیکاری سخت ،جوانی و گاهی خزان.
کاش این روزها به همین شیرینی و ماندگاری بود اما .... جای دورتر بیابانی بی آب و علف و ...
للهمّ کن أنت الشّهید علیهم فقد برز إلیهم ابن رسولک و أشبه النّاس وجهاً و سمتاً به...لب های ترک خورده و گلویی به هم چسبیده ...پیکاری سخت ،جوانی و گاهی خزان.
پسرها جگرهاند وقتی پدری قد رعنای پسری به قواره بهشت و به هیبت توحید می بیند دگر چه می خواهد ار خدا و وقتی که می رود چه می ماندش از دنیا ...علی الدنیا بعدک العفا...